شعری زیبا از سهراب سپهری (بخش دوم)

ساخت وبلاگ

تقدیم به استاد عزیز و گرانقدرم استاد اسمعیل خانی 

به سراغ من اگر مي آييد 

پشت هيچستانم 
پشت هيچستان جايي است 
پشت هيچستان رگ هاي هوا پر قاصدهايي است
 كه خبر مي آرند از گل واشده دورترين بوته خاك 
روي شنها هم نقشهاي سم اسبان سواران ظريفي است كه صبح 
به سرتپه معراج شقايق رفتند 
 

پشت هيچستان چتر خواهش باز است 
 تا نسيم عطشي در بن برگي بدود 
زنگ باران به صدا مي آيد 
آدم اينجا تنهاست 
و در اين تنهايي سايه ناروني تا ابديت جاري است 

به سراغ من اگرمي آييد 
 نرم و آهسته بياييد مبادا كه ترك بردارد 
چيني نازك تنهايي من

                                                   



خانه ی دوست کجاست؟
 در فلق بود که پرسید سوار
                             آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟
                    

‏*عشق آریایی‏2*‏...
ما را در سایت ‏*عشق آریایی‏2*‏ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hojat0098 eashghe-ariyaie2 بازدید : 324 تاريخ : دوشنبه 9 ارديبهشت 1392 ساعت: 0:10